رضا صادقی دو راهی

عجب آتیشی زدی به قلب من یه حرارتی، که خاموش نمی‌شه رنگ معشوقو می‌گیرن، عاشقا داغ عشق، هرگز فراموش نمی‌شه تشنه‌ی قدم زدن، کنارتم کوله‌بار غیرتم، رو دوشمه صدای غریبی که یاری می‌خواد، از یه خیمه‌ای، هنوز تو گوشمه ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء دستمو بگیر، تو دوراهی‌ام وقت انتخابه، وقت رفتنه سرگذشت عاشقای تو فصل آخرش، از سر گذشتنه ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء تا می‌گم که: این سرابو نمی‌خوام، می‌گی: دل بکن، بیا، خوش اومدی! تا می‌گم: تشنه‌ی عشقتم، می‌گی: که به آغوش خدا، خوش اومدی! یه نفر، همین روزا عطر تو رو واسه دنیا میاره، با پیرهنش یوسفه، یعنی به کنعان نمیاد ماها باید برسیم به دیدنش ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء دستمو بگیر، تو دوراهی‌ام وقت انتخابه، وقت رفتنه سرگذشت عاشقای تو فصل آخرش، از سر گذشتنه